در پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی مطرح شد؛

ما با هنر، فرهنگ و دین سطحی برخورد می‌کنیم

ما با هنر، فرهنگ و دین سطحی برخورد می‌کنیم
دکتر رجبی طی سخنانی با موضوع «مقام هنر در تمدن ایرانی و اسلامی» گفت: در قرآن یک اسمی برای خدا هست که در کتاب‌های دیگر دینی ندیدم. «حق» اسم خود خداست. در خود قرآن آفرینش آسمان و زمین را هم حق می‌داند. از این دیدگاه هنر خود ذات حق است، خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد.
دوشنبه ۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۵:۰۶
کد خبر :  ۱۰۹۳۳۵

دکتر محمد رجبی با موضوع مقام هنر در تمدن ایرانی و اسلامی در پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی به سخنرانی پرداخت.

رجبی با بیان اینکه هنر در قدیم معنای امروزی را نداشت و اولین‌بار درزبان فارسی اوستا به کسی هنرمند گفته می‌شد که انسان کامل باشد(هو: خوب، نره :یعنی انسان و هونره یعنی انسان کامل) افزو: بعدها، هنر در حدود ۱۰۰ سال پیش معادل یک واژه فرنگی قرار گرفت و ترجمه art شد. در فرهنگ ما به آرت صنعت می‌گفتند. کارهای هنری صنایع دستی بود که به هنرهای زیبا ترجمه شد. این هنر برخاسته از وجوه معرفتی انسان است که به آن ساحت ذوق می‌گویند. هندی‌ها انسان را سه ساحتی می‌دانستند. یک ساحت عقل بود. عقل ساحت درست و خطاست. فلسفه و علم و تکنیک در واقع متعلق به آن هستند. ساحت دیگر ساحت زشت و زیباست. ساحت ذوق است. از چیزی نفرت داری و به چیزی گرایش داری و اینجا هنر به معنای عام قرار می‌گیرد. هر چیزی که دارای زیبایی باشد انسان را به خودش می‌کشد. ساحت دیگر خیر و شر بود. به دنبال نفع و دوری از ضرر است.

این پژوهشگر حوزه فلسفه هنر افزود: اما مشکلی که برای ایدئولوگ‌ها و فلاسفه پیش آمده این است که چگونه از یک دیدگاه واحد می‌توان چیزی را پیدا کرد که هم درست باشد و خوب باشد. هم زیبا و درست هم باشد. مثلا آزمایش سرطان روی موش و حیوانات دیگر علمی‌تر است یا روی خود انسان؟ از لحاظ علمی درست است ولی اخلاقی درست نیست. تابلویی بسیار زیبا در سبک سورئالیسم می‌کشد، ولی واقعیت ندارد. هیچ فیلسوفی نتوانسته یک معیار بدهد. تنها ساحتی که می‌تواند این سه ساحت را جمع کند، دین است. دین ساحت چهارمی به نام حق و باطل دارد. از نظر دین آنچه خیر است حق است و آنچه درست است زیباست. در دین می‌فرمایند: شما حق را بگویید حتی اگر به ضرر شما باشد، این برای شما خیر و نفع است. خیر در اوج زیبایی هم عین معرفت و هم عین زیبایی و هم خیر است. خیر جز خیر آثاری ندارد اگر خیری مانع خیر دیگر شود شر است.

رجبی ادامه داد: در قرآن یک اسمی برای خدا هست که در کتاب‌های دیگر دینی ندیدم. «حق» اسم خود خداست. در خود قرآن آفرینش آسمان و زمین را هم حق می‌داند. از این دیدگاه هنر خود ذات حق است. خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد. مهم‌ترین متن زیبایی شناسی که داریم در دعای سحر امام باقر است. اولین درجه را درخشش می‌داند، بعد زیبایی و جمال، بعد شکوه، بالاتر از آن عظمت، بعد حسن و بالاتر از آن رحمت است. وقتی حق فراگیر همه جهات است، خود قرآن هم حق نامیده شده است. پس هنر در معنا و وجه ذوقی، زیبا و درست وجود دارد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه بانوی قلم آلمان گفته است «مسلمانان زیبایی لااله الا الله را نفهمیدند چرا که ریتم، معنی، بیان و زیبایی دارد»، بیان کرد: قرآن مجید در ذاتش و هم‌چنین وجود خود پیامبر با هنر عجین است.

رجبی بیان کرد: اولین هنر اسلامی موسیقی بود، قرآن در کلماتش ریتم دارد. در بحرها و وزن‌های مختلف موسیقی دارد. امام سجاد در بین ائمه در داشتن صدای بسیار زیبا مشهور بود که به ایشان داوود نبی می‌گفتند. معانی قرآن ترتیب هنری دارد و کلمات از لحاظ زیبایی ادبی در اوج هستند. اینکه در قرآن گفته شده هر کس می‌تواند یک آیه بیاورد در زمان زبان و ادبیات بسیار قوی عرب بود. ساده نباید قرآن خواند بلکه باید با لحن خواند. اولین چیز در ذات اسلامی لحن و ادبیات زیبای قرآن است، ایجاز قرآن در معنا، معجزه است؛ در اسلام تمام دید ما زیباشناسانه و هنرمندانه و فراگیر است. پیامبر می‌فرماید خط زیبا بر وضوح حقیقت می‌افزاید؛ اینکه پیامبر می‌فرماید از دنیای شما زن و عطر را برگزیدم ناظر به زیبایی آن دو است. همه چیز در هر حرکت ائمه نیایش‌ها و احادیثی که نقل شده، کلماتی است که تا به حال شبیه آن آورده نشده است. مجادله کردن هم به زیباترین وجه از ما می‌خواهند، برای تبلیغ هم باید پندهای زیبا به کار برد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: این زیبایی بعدها در شهرسازی و مسجدسازی تجلی کرد. آیینه‌کاری در صفویه اوج هنر ایرانی‌ها و تشیع بود، همه چیز در آن تجلی نور است و نور تجلی الهی است.

رجبی ادامه داد: عرفان ما چه نظم یا نثرش هنرمندانه است. اگر بی معرفتی و بی اعتنایی به عرفان نبود، شاید این بداخلاقی‌ها را نداشتیم. مثلا در حکایتی سعدی تواضع را چنین می آورد که «شنیدم که وقتی سحرگاه عید/ ز گرمابه آمد برون بایزید/ یکی طشت خاکسترش بی‌خبر/ فرو ریختند از سرایی به سر/ همی گفت شولیده دستار و موی/ کف دست شکرانه مالان به روی/ که ای نفس من در خور آتشم/ به خاکستری روی در هم کشم؟» آیا دو ساعت صحبت کردن اندازه این ۴ بیت می‌تواند اثر کند؟

این پژوهشگر حوزه هنر و فلسفه افزود: موسیقی مقامی ایران در بزرگ‌ترین فستیوال جهان به اجرا در آمد. حاج قربانِ نوازنده، شعر مذهبی را با دو تار خراسانی زد، بارها از او درخواست دوباره خوانی شد. فردای آن روز عکس بزرگ حاج قربان را در مهمترین روزنامه‌های فرانسوی با تیتر «مردی که صدای بهشت را برای ما به ارمغان آورد» یا تیتر «شب خلسه بتهون» کار کردند؛ می‌گویند تنها زبانی که جان، آن را می‌شناسد و نیاز به ترجمه ندارد موسیقی است. ما متوجه قدرت خودمان نیستیم، سطحی هستیم و فرهنگ خودمان را نمی‌شناسیم؛ شوان واکهارت بیشتر از ما تحت تاثیر عرفان بودند.

برچسب ها: رجبی پژوهشکده

ارسال نظر